آیه 29 سوره هود
<<28 | آیه 29 سوره هود | 30>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
ای قوم، من از شما در عوض هدایت ملک و مالی نمیخواهم، اجر من تنها بر خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمیکنم، که آنها به شرف ملاقات خدا میرسند، ولی به نظر من شما خود مردم نادانی هستید.
و ای قوم من! من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم؛ پاداشم فقط بر عهده خداست، و من [برای به دست آوردن دل شما] طرد کننده کسانی که ایمان آورده اند [و شما آنان را فرومایه می دانید] نخواهم بود؛ زیرا اینان دیدارکنندگان [پاداش و مقام قرب] پروردگار خویش اند. ولی من شما را گروهی می بینم که جهالت می ورزید.
«و اى قوم من، بر اين [رسالت،] مالى از شما درخواست نمىكنم. مُزد من جز بر عهده خدا نيست. و كسانى را كه ايمان آوردهاند طرد نمىكنم. قطعاً آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد، ولى شما را قومى مىبينم كه نادانى مىكنيد.»
اى قوم من، در برابر تبليغ رسالت خويش مالى از شما نمىطلبم. مزد من تنها با خداست. آنهايى را كه ايمان آوردهاند از خود نمىرانم؛ آنان با پروردگار خويش ديدار خواهند كرد. ولى مىبينم كه شما مردمى نادان هستيد.
ای قوم! من به خاطر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمیطلبم؛ اجر من، تنها بر خداست! و من، آنها را که ایمان آوردهاند، (بخاطر شما) از خود طرد نمیکنم؛ چرا که آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد؛ (اگر آنها را از خود برانم، در دادگاه قیامت، خصم من خواهند بود؛) ولی شما را قوم جاهلی میبینم!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
طارد: طرد: راندن. طارد: راننده و دور كننده . «طردتهم»: راندم آنها را.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «29»
(نوح ادامه داد كه) اى قوم من! از شما در برابر اين دعوت، اجرتى درخواست نمىكنم، پاداش من تنها بر خداست و من كسانى را كه ايمان آوردهاند (به خاطر خواست نابجاى شما) طرد نمىكنم، (چرا كه) آنان پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و از من شكايت خواهند نمود)، ولى من شما را قوم جاهلى مىبينم.
پیام ها
1- بىتوقّعى پيامبران، يكى از نشانههاى حقّانيّت آنهاست. «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا»
2- رمز موفّقيّت مبلّغ، توقّع نداشتن از مردم و بىاعتنايى به سرمايهداران است.
«لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا» البتّه مبلّغان دينى نزد خداوند، اجر بزرگى دارند. «إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ»
3- اگر انبيا دنبال سوء استفاده بودند، به سراغ اشراف مىرفتند، نه فقرا. «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا»
4- اشراف براى ايمان آوردن خود شرط مىكردند كه فقرا رانده شوند، ولى انبيا قاطعانه با اين درخواست مخالفت مىكردند. ما أَنَا بِطارِدِ ... (جمله اسميّه و حرف (باء) نشانهى قاطعيّت است)
5- كسى كه هدفش از تبليغ، مال و مقام نيست، فقير و غنى در نزد او يكسان است. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا»
6- به توقّع مستكبران اعتنا نكنيم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا»
7- كفّار مؤمنان را اراذل مىشمردند، امّا پيامبر صلى الله عليه و آله مىفرمود: من آنها را با شما
جلد 4 - صفحه 48
عوض نمىكنم. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا»
8- حكومتِ حقّ نبايد به خاطر جلب رضايت مرفّهين، طبقه محروم را از دست بدهد. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا»
9- آنها كه نزد خدا آبرو دارند نبايد طرد شوند. «ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا»
10- ياد قيامت، به موضعگيرىهاى دنيوى جهت صحيح مىدهد. «مُلاقُوا رَبِّهِمْ»
11- تحقير مؤمنان به خاطر فقرشان، نشانهى بىخردى است. «قَوْماً تَجْهَلُونَ»
12- قرآن كسانى كه مؤمنان را اراذل مىشمرند، جاهل و نادان معرّفى مىكند.
«قَوْماً تَجْهَلُونَ» (نه اشرافىگرى نشانهى فهم است و نه فقر نشانهى جهل)
13- يكى از درجات عرفان، ملاقات وشهود است كه مرفّهان نسبت به اين مقام بىخبرند. «الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «29»
پس بر سبيل ترغيب و تقريب ايشان مىفرمايد:
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالًا: و اى قوم من، نمىخواهم و از شما بر تبليغ رسالت طلب نمىكنم مالى را كه مزد كار من باشد تا بر شما گران و سخت آيد اگر ادا كنيد، يا بر من گران آيد اگر ابا نمائيد. إِنْ أَجرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ: نيست اجر من بر كسى مگر بر خداى تعالى كه آن مثوبات باقيه است. اشراف قوم به
جلد 6 - صفحه 55
حضرت نوح عليه السّلام گفتند: اراذل و ادانى را از مجلس خود دور نما تا ما با تو مجالست كنيم.
نوح در جواب فرمود: وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا: و نيستم من راننده و دور كننده از نزد خود كسانى را كه ايمان آوردهاند به خدا و پيغمبر او. إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ: بدرستى كه ايشان ملاقات كنندهاند رحمت الهى را و به قرب و منزلت سبحانى فايز خواهند شد، پس چگونه ايشان را برانم و به چه وجه مستحق دورى باشند. «1» و اگر ايشان را از نزد خود برانم، در محضر پروردگار محاجه نمايند.
بنابراين هيچ برهان عقلى و شرع بر منع آنها نيست. وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ: و لكن من مىبينم شما را گروهى كه نمىدانيد قدر انبياء را، يا نادانيد از آنكه شرافت و فضيلت به دين است نه به دنيا. يا به جهت زيادتى نادانى انكار نمائيد حق و اهل آن را و سؤال كنيد طرد مؤمنين را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ يا قَوْمِ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ لكِنِّي أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ «29» وَ يا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ (30) وَ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَ لا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِينَ (31)
ترجمه
و اى قوم من نميطلبم از شما بر آن مالى را نيست مزد من مگر بر خدا و نيستم من راننده آنان كه گرويدند همانا ايشان ملاقات كنندگانند پروردگار خودشان را ولى من ميبينم شما را گروهى كه نميدانيد
و اى قوم من كيست كه يارى كند مرا از خدا اگر برانم ايشانرا آيا پس متذكّر نميشويد
و نميگويم مر شما را كه نزد من است خزانههاى خدا و نميدانم غيب را و نميگويم همانا من فرشتهام و نميگويم مر آنانرا كه به خوارى مينگرد در ايشان چشمهاى شما هرگز نميدهد ايشانرا خدا خيرى خدا داناتر است بآنچه در نفسهاى ايشان است همانا من آنگاه باشم از ستمكاران.
تفسير
حضرت نوح عليه السّلام پس از بيان كراهت قوم از قبول دعوت در ذيل آيه سابقه بآنها فرمود اگر تصوّر ميكنيد من در مقابل تبليغ احكام مالى بعنوان اجر رسالت از شما مطالبه خواهم نمود باين سبب كراهت از قبول دعوت من داريد اين گمان باطلى است اجر من ثواب آخرت است كه خداوند عطا خواهد فرمود و اگر توقّع داريد من اهل ايمان را چون در نظر شما مردمان پستى هستند از دور خود متفرق نمايم و آنها را طرد كنم و برانم تا شما ايمان بياوريد چون از مجالست و مرافقت با فقراء استكبار ميكنيد و استنكاف داريد چنانچه گفتهاند كه تقاضاشان اين بوده بدانيد كه من به چنين امرى اقدام نميكنم چون روز قيامت كه آنها در پيشگاه عدل الهى حاضر ميشوند ممكن است از من شكايت كنند كه پيغمبر تو ما را از محضر خود دور و اغنياء را بخود نزديك نمود و اين خواهش شما بنظر من تقاضاى بيجا و جاهلانهاى است بعلاوه اگر من مرتكب اين امر شدم و خداوند خواست انتقام آنها را از من بكشد كدام يك از شما ميتوانيد مانع از نفوذ اراده الهيّه نسبت بمن شويد آيا شما تصوّر نميكنيد عظمت و قدرت الهى را كه فوق آن متصوّر نيست تا تصديق كنيد كه كسى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود و اين شرط ناروائى است كه شما براى ايمانتان قرار داديد چنانچه گفتهاند تذكّر در جائى گفته ميشود كه معنى در نفس موجود باشد نهايت آنكه غفلت از آن حاصل شده باشد بخلاف تفكّر كه بايد معنى بفكر حاصل شود و اينجا محتاج بتفكّر نيست و اينكه گفتيد فضيلتى براى من نيست
جلد 3 صفحه 76
اگر مراد شما آنستكه خزائن ارزاق بندگان و اختيار غنى و فقر آنها از طرف خداوند بمن واگذار نشده لذا اهل ايمان را غنى مانند شما ننمودم صحيح است منهم مدّعى اين امر نيستم و علم غيب هم ندارم كه بدانم شما راست ميگوئيد آنها ايمان قلبى بمن ندارند و فقط ظاهرا قبول دعوت مرا نمودهاند و مدّعى اين مقام هم نيستم تا شما استبعاد كنيد و بگوئيد علم غيب اختصاص بخدا دارد و ملك هم نيستم كه شما توقع داشتيد پيغمبر بايد از ملائكه باشد بلكه همان بشرى هستم مانند شما كه خودتان گفتيد ولى نميتوانم نسبت بكسانيكه ديده شما بحقارت و نظر عيب جوئى و اهانت بآنها بدون تأمّل و فكر مينگرد براى فقرشان بگويم خدا خير و شرف و ثوابى بآنها عطا نفرموده و نميفرمايد اگر واقعا هم مؤمن نباشند من مأمور بظاهرم و خدا عالم بباطن آنها است و بر طبق آن با ايشان سلوك خواهد فرمود و اگر بخواهم بصرف ادّعاء شما ايمان آنها را قبول نكنم و ايشانرا طرد نمايم در باره آنها ظلم نمودهام و خداوند داد مظلوم را از ظالم ميستاند و در پيشگاه الهى مقصّر خواهم بود ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يا قَومِ لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ مالاً إِن أَجرِيَ إِلاّ عَلَي اللّهِ وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُم مُلاقُوا رَبِّهِم وَ لكِنِّي أَراكُم قَوماً تَجهَلُونَ «29»
و اي قوم من سؤال نميكنم از شما بر اينکه رسالت و دعوت مالي مزد رسالت از شما نميخواهم نيست مزد من مگر بر خداوند تبارك و تعالي و من هرگز طرد نميكنم كساني را که ايمان آوردهاند محققا آنها فرداي قيامت در پيشگاه الهي وارد ميشوند و لكن من مييابم شما را جاهل نادان.
وَ يا قَومِ لا أَسئَلُكُم عَلَيهِ مالًا به تحقيق در كليه عبادات معتبر است قصد قربت و خلوص اگر كسي عبادتي كرد بطمع مال و جاه و اسم و عنوان باطل و حرام است چه رسد بمسئله رسالت و هدايت و ارشاد بندهگان، توهّم نشود که پيغمبران طمعي بمال مردم داشته باشند فقط غرض آنها بر حسب مأموريت نجات بندهگانست از جهالت و ضلالت و خلاصي از عذاب الهي.
إِن أَجرِيَ إِلّا عَلَي اللّهِ همان که مرا فرستاده و امر فرموده مزد و اجر مرا آنچه مقتضاي فضل و كرمش هست عنايت ميفرمايد.
وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا براي اينكه ايمان موجب قرب الي اللّه است و فرق بين سياه و سفيد، كبير و صغير، غني و فقير، شريف و وضيع نيست و طرد آنها موجب غضب الهي ميشود و البته كاري که موجب غضب شود از مثل پيغمبر اولوا العزمي محال است صادر شود إِنَّهُم مُلاقُوا رَبِّهِم و شكايت كنند که پروردگارا پيغمبر فرستادي ما اجابت كرديم ما را بخود راه نداد چه جوابي دارم و چه عذري بياورم که مورد قبول گردد.
وَ لكِنِّي أَراكُم قَوماً تَجهَلُونَ که ملاك شرف و بزرگي را مال دنيا و رياست و زخارف آن ميدانيد با اينكه ملاك سعادت و قرب بخدا و دخول جنت است.
41
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 29)- من هیچ فرد با ایمانی را طرد نمیکنم! این آیه نیز دنباله پاسخگویی به بهانه جوییهای قوم نوح است.
نخست یکی از دلائل نبوت را که نوح برای روشن ساختن قوم تاریکدل بیان کرده، بازگو میکند: «ای قوم من! در برابر این دعوت از شما مال و ثروت و اجر و پاداشی مطالبه نمیکنم» (وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا).
«اجر و پاداش من تنها بر خداست» (إِنْ أَجرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّهِ).
خدایی که مرا مبعوث به نبوت ساخته و مأمور به دعوت خلق کرده است.
و این میزان و الگویی است برای شناخت رهبران راستین، از فرصت طلبان دروغین، که هر گامی را برمیدارند بطور مستقیم یا غیر مستقیم هدف مادی از آن دارند.
سپس در پاسخ آنها که اصرار داشتند نوح ایمان آورندگان فقیر و یا کم سن و سال را از خود براند با قاطعیت میگوید: «من هرگز کسانی را که ایمان آوردهاند
ج2، ص339
طرد نمیکنم» (وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا).
«چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد» و در سرای دیگر خصم من در برابر او خواهند بود (إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ).
در پایان آیه به آنها اعلام میکند که: «من شما را مردمی جاهل میدانم» (وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ).
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم